ریاست اسپانیا بر شورای اتحادیه اروپایی؛ فرصتی برای همکاری در راستای منافع مشترک
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۰۴۶۶۱
به گزارش ایسنا، متن کامل این یادداشت که با عنوان "ریاست اسپانیا بر شورای اتحادیه اروپایی؛ فرصتی برای همکاری در راستای منافع مشترک" منتشر شده، بدین شرح است:
اسپانیا در حالی از اول جولای (۱۰ تیرماه) ریاست شورای اتحادیه اروپایی را عهدهدار خواهد شد که این اتحادیه با همه دستاوردها و ظرفیتهای خود، در کنار چالشهای سنتی، با چالشهای جدید روبرو است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آخرین بار که اسپانیا ریاست اتحادیه اروپایی را سال ۲۰۱۰ به عهده داشت، بحران مالی برخی کشورهای اروپایی موضوعی برجسته در اتحادیه بود. اما به نظر میرسد ابعاد، حساسیت و پیامدهای شرایط کنونی قابل مقایسه با بحران مالی یک دهه پیش نیست. این شرایط، اهمیت و مسئولیت اسپانیا را دوچندان میکند.
به موازات مسائل داخلی اتحادیه، سیاست خارجی و امنیتی را باید فضای متمایز، برجسته و پر مسئله از دستورکار اتحادیه و ریاست دورهای اسپانیا دانست. در این حوزه، به واقع اتحادیه با دو امر متمایز اما مرتبط روبروست: مسائل سیاست خارجی و امنیتی و مهمتر از آن، کیفیت برخورد با آنها. فهرست مسائل سیاست خارجی اتحادیه تقریبا روشن است اما کیفیت رسیدگی به آنها میتواند کاملا متفاوت باشد. گویا خانم موگرینی نماینده عالی پیشین اتحادیه اروپایی در امور خارجی و سیاستهای امنیتی به همین دلیل گفته بود اتحادیه اروپایی باید به جای اینکه صرفا پرداخت کننده (Payer) برای کمک به پیامدهای ناشی از تحولات باشد، باید تبدیل به یک بازیگر (Player) در تحولات بشود.
غرب آسیا (یا خاورمیانه به بیان اروپایی) که من از آنجا میآیم، بدون تردید یکی از کانونهای اصلی تحولات منطقهای و بینالمللی است، لذا بصورت سنتی در مرکز توجهات اتحادیه اروپایی بوده و خواهد بود. امنیت دریانوردی، همگرایی در خلیج فارس برای ثبات، برجام، مبارزه با تروریسم و ضرورت رسیدگی به پیامدهای اقتصادی/اجتماعی آن، و افغانستان را شاید بشود مهمترین مسائل در این حوزه دانست.
حفظ و تقویت امنیت دریانوردی در منطقه از محورهای مورد تاکید جمهوری اسلامی ایران بوده و هست. معتقدیم همه کشورهای باید مسئولانه به این مهم کمک کرده و متقابلا از آن سود ببرند. تجربه نشان داده است حضور نظامی بیگانه در منطقه هیچ کمکی به امنیت منطقه و از جمله امنیت دریانوردی نمیکند، لذا اینگونه رویکردها باید پایان داده شود. کشورهای منطقه به عنوان اولین سودبرندگان از این مهم، بهترین حامیان امنیت دریانوردی هستند.
خلیج فارس خانه تاریخی و تفکیک ناپذیر کشورهای ساحلی آن است. تفاوت در رویکردها و منافع ملی امری طبیعی است اما ثبات، رفاه ملتها، حل مشکلات فرامرزی و... طیف بزرگی از منافع مشترک را نشان میدهد که رسیدگی به آنها نهایتا تقویت کننده تامین منافع ملی هر کشوری در منطقه است. تجربه رژیم صدام نشان داد که یکجانبهگرایی متکی به بیگانه، نهایتا موجب بی ثباتی کل منطقه میشود، امری که پیامدهای ناگوار آن میتواند ابعاد فرامنطقهای داشته باشد. استقبال ج. ا. ایران از احیای روابط با دولت پادشاهی عربستان سعودی، در ادامه سیاست اصولی ج. ا. ایران مبنی بر حمایت از همگرایی منطقهای و حل مشکلات از طریق گفتوگو محقق شد. ج. ا. ایران با باور عمیق به تجزیه ناپذیری ثبات و رفاه در منطقه، برای تقویت هرچه بیشتر این رویکرد در منطقه، دست همه همسایگان در خلیج فارس و کشورهای دوست را به گرمی می فشارد.
برجام که به عنوان نماد موفقی از چندجانبه گرایی شناخته میشود، نمونه برجسته ی اراده ج. ا. ایران برای حل مسائل از طریق دیپلماسی است. دستیابی به این توافق با مشارکت فعال نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپایی، پیشینهای کمیاب از مشارکت موفق و موثر اتحادیه در حل یک مسئله بینالمللی را ایجاد کرده است. هرچند خروج یکجانبه آمریکا در ماه می ۲۰۱۸ از این توافق در نقض آشکار قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و ناتوانی سه شریک اروپایی در پایبندی به تعهداتشان، این دستاورد را با چالش جدی روبرو کرده است، اما پایبندی دیرینه ج. ا. ایران به این توافق، پنجره احیای آن را همچنان باز نگهداشته است.
اهتمام نماینده سیاست خارجی در این زمینه، فرصت بزرگی برای همکاری میان طرفین ایجاد کرده است. رعایت حق توسعه ملت ایران از جمله در توسعه فناوری هسته ای، پایان دادن به نقض حقوق ملت ایران از طریق توقف اعمال اقدامات یکجانبه قهرآمیز در قالب تحریمهای غیرقانونی، که متاسفانه حسب نظر گزارشگر سازمان ملل به «نقض جدی حقوق بشر» نیز رسیده است، و نهایتا تامین الزامات پیمان منع گسترش – که متاسفانه قدرتهای موسوم به هستهای کمترین پایبندی به تعهدات آشکار خود ذیل این پیمان نداشتهاند- مثلث موفقیت در احیای این توافق را تشکیل می دهد.
تهدید بیسابقه تروریسم که با شکل گیری و گسترش برق آسای داعش در چند کشور منطقه، که به اعماق اروپا نیز رسیده بود، اکنون با بهای گزافی که ملتهای منطقه برای آن پرداخته اند به پایان رسیده است. اذعان عمومی ناظران و حتی سیاستمداران برجسته در منطقه بر آن است که داعش با فرماندهی موثر و از خود گذشتی مستشاران ایران سرکوب شد. اما پیامدهای اقتصادی/اجتماعی آن همچنان آزار دهنده است. کمک به بازسازی کشورهای آسیب دیده و بازگشت میلیونها پناهنده سوری اجتناب ناپذیر است.
ملت افغانستان از زمان اشغال توسط شوروی تا کنون عملا هزینه سیاست کوتاهبینانه آمریکا را داده اند. بار اول پس از شکست تجاوز و عقب نشینی شوروی، این مردم مظلوم به حال خود رها شدند. حمایت موثر ج. ا. ایران موجب موفقیت دیپلماسی برای تشکیل یک دولت وحدت ملی در اجلاس بن (سال ۲۰۰۱) شد که متاسفانه به دلیل مشکلات داخلی و دخالت بیگانه نتوانست پایدار بماند. پس از دو دهه ماموریت ناموفق ائتلاف در افغانستان، گویا بار دیگر این ملت به حال خود رها شده و حقوق اولیه انسانی در آن با چالش جدی روبرو است. جمهوری اسلامی ایران تشکیل دولت فراگیر و رعایت حقوق بشر را برای حرکت به سمت بهبود اوضاع در افغانستان اجتنابناپذیر می داند.
تجربه نشان داده است رها کردن شکافهای ایجاد شده در اثر بحرانهای امنیتی و سیاسی/ اجتماعی، مانند آنچه در مورد پیامدهای تروریسم و افغانستان گفته شد، کمکی به امنیت جمعی در جهان به هم پیوسته کنونی نمیکند.
ایران و اتحادیه اروپایی از دیرباز همکاری نزدیک و بعضا موثری داشتهاند. فهرست محدود مسائلی که اشاره شد نشاندهنده مسائل یا حتی منافع مشترک است. بدون تردید مسائل بیشتری نیز وجود دارد و هر رابطهای نیز شامل برخی تفاوت دیدگاهها و منافع است. جمهوری اسلامی ایران بازیگری موثر با نقشی سازنده در غرب آسیا و خلیج فارس است؛ جایی که اتحادیه اروپایی منافع مشخصی دارد. اسپانیا به عنوان کشوری مدیترانهای، نزدیکترین کشور و فرهنگ به این منطقه است.
این مهم در کنار چهار قرن روابط دوستانه ایران و اسپانیا، فرصتی کمنظیر برای بازنگری و بهبود رویکرد اتحادیه اروپایی نسبت به منطقه در راستای ایفای نقشی هرچه موثرتر را فراهم کرده است. تکیه بر واقعگرایی و احترام به دیگران در سنت دیپلماسی اسپانیا، ضامن موفقیت مادرید در ریاست دورهای خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران از رایزنی نزدیک با ریاست دورهای در این راستا استقبال و برای این مهم اعلام آمادگی میکند.
انتهای پیام/منبع: ایلنا
کلیدواژه: رضا زبیب ایران و اسپانیا ایران و اتحادیه اروپا ایران و اروپا جمهوری اسلامی ایران اتحادیه اروپایی امنیت دریانوردی منافع مشترک سیاست خارجی خلیج فارس چالش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۰۴۶۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جعل نام خلیجفارس کار انگلیسیهاست
بیبیسی، نخستین رسانهای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.
به گزارش مشرق، بیبیسی، نخستین رسانهای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا هم نخستین رئیسجمهور این کشور بود که در طول تاریخ به نقشه و اسناد بیاعتنا شد و این نام جعلی را بر زبان آورد.
انگلیس در کنار گسترش پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد؛ بنابراین، ما در عین حال که باید به حفظ تمامیت ارضی خودمان و حفظ منافع و مرزهایمان که مسئلهای انکارناپذیر است، در عمل و زبان تأکید کنیم، باید بدانیم که این حرکت از ناحیه استعمار است.
ما حاضر نیستیم سر سوزنی از مسائلی مانند نام واقعی و قدیمی خلیجفارس و مرزهای خود بگذریم. اینها خلاصهای بود تا به مناسبت روز خلیجفارس(دهم اردیبهشت) روزنامه همشهری با قاسم تبریزی درباره همه جوانب نام مجعول «خلیج عربی» به جای «خلیجفارس» به گفتوگو بنشیند که در ادامه می خوانید.
نخستین کسی که نام مجعول «خلیج عربی» را بهکار برد، چهکسی یا چه رسانهای بود؟
رسانه انگلیسی بیبیسی بود. جمال عبدالناصر در سالهای ۱۳۳۹و ۱۳۴۰با شاه درگیر شد و در مسئله پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد، اما پیش از او انگلیسیها این نام را بهکار بردند.
انگیزه بیبیسی برای این مناقشه چه بود؟
درگیری بین ایران و کشورهای حاشیه خلیجفارس؛ چراکه به مرور زمان آمریکاییها به ایران مسلط شده بودند، اما کشورهای حاشیه خلیجفارس هنوز مستعمره انگلیس بودند. این اختلاف، اساسی بود و طراحیاش توسط حرکت استعمار شکل گرفت تا حرکتی حساب شده به شمار رود که آثار بلندمدت هم دارد.
ما ایرانیها برای حفظ منافع ملیمان در این بین چه کار میتوانیم انجام دهیم؟
اول عمومیت بخشیدن به نقشه ایران و خلیجفارس است. نقشههای ما مربوط به سال ۱۶۰۰میلادی است. از نظر تاریخی هم که مشخص است. دوم اینکه باید حرکت استعمار در منطقه را شناخت؛ چراکه انگلیسیها قریب به ۲۰۰سال قبل به منطقه آمدند و شروع به نفوذ و برنامهریزی کردند. حتی کوچ خاندانهایی از شبهجزیره نجد و حجاز به جزایر خلیجفارس جزو برنامههای مدون و از پیش تعیین شده آنان بود.
به تعبیری میتوان روی همین برداشت عنوان کرد کسانی که امروز در بحرین حاکم هستند، اصلا بحرینی نیستند. اتفاقاً در آن منطقه بهطور مثال همه شیعه بودند و اینگونه طیفهای خوارج یا سنی متحجر را وارد بحرین و خلیجفارس کردند و در بحرین حاکمیت را بهتدریج به آنها سپردند. خلاصه برنامهریزیهای حساب شده طی این ۲۰۰سال که از سوی دیگرو برخلاف حرکت های آنها به انقلاب اسلامی منتج شد را در منطقه بهوجود آوردند.
جمهوری اسلامی ایران با گذشت ۴۵سال از انقلاب اسلامی، چه شیوهای را در قبال این سیاست موذیانه اتخاذ کرده است؟
جمهوری اسلامی ایران به نام خلیجفارس تأکید داشته و دارد. عموما شورای کشورهای خلیج را آمریکاییها پس از انقلاب اداره کردند. آمریکاییها هم پس از انگلیسیها و بعد از انقلاب در دایره ایرانهراسی به این سیاست دامن زدند، اما ایران همچنان بر حق حاکمیت خودش و نام خلیجفارس مصرانه تأکید دارد.
شما اشراف کاملی بر تاریخ پهلوی اول و دوم دارید. رژیم شاه در حوزه خلیجفارس و نامگذاری مجعول خلیج عربی چه سیاستی را دنبال میکرد؟
آنها بهدلیل سلطه انگلیس و آمریکا بیتفاوت از اصل موضوع میگذشتند و شاید در مواردی روی نام تکیه میکردند.
نمونه بارز این مصداق در چه موردی بهطور بارز خودش را نشان میدهد؟
در مورد بحرین. نامهای سال ۱۳۴۵داریوش همایون به هویدا مینویسد که اصلا بحرین چه ارتباطی به ما دارد؟! ما آنجا نه منافعی داریم و نه آنجا ارزشی برای ما دارد. او در آن نامه مینویسد که آنجا مشتی عرب هستند که گرایش به فارسی هم ندارند. این اتفاق درست ۳سال قبل از آن رخ داد که بحرین را جدا کردند. از سالهای ۱۳۴۵هم مذاکرات پنهانی بین آمریکاییها و انگلیسیها با ایران انجام شد و اسنادش موجود است.
اسدالله علم در خاطراتش بارها اشاره میکند که ما درباره بحرین مذاکره کردیم، اما هیچکس نمیگوید که چه اقدامی صورت گرفت. نهایتاً آخرین تیر خلاص را اردشیر زاهدی که خودش از اعضای سازمان سیا بود، بر پیکر ایران وارد کرد و بحرین از ایران جدا شد. کشورهای دیگر هم اسنادی از دوره رضاشاه و محمدرضاشاه در اختیار دارند که مرتباً رضاشاه به حضور انگلیسیها در بحرین اعتراض میکند.
مردم بحرین که آنجا استان چهاردهم ما محسوب میشد، برای سفر کردن به شیراز و بوشهر، به اصرار و ابرام انگلیسیها مجبور بودند گذرنامه بگیرند! اسناد این بخش در مجله مطالعات تاریخی موجود است. حکومت پهلوی بیتوجه به این ارتباطات بود و در بهترین حالت فقط اعتراض میکرد. از نظر سیاسی هم به خصوص از دوره سلطه آمریکا بر ایران، شاه و ساواک از نظر سیاسی علیه عراق، مصر و سوریه موضع میگرفتند.
بیشتر اقدامات رژیم پهلوی دوم هم حراست از کارهای آمریکا و انگلیس است. نقش سناتور مسعودی هم که در مواردی سندی وجود دارد که او هم رشوههایی دریافت میکرد، روشن است.
سیاست رژیم شاه در قبال خلیجفارس به همینها خلاصه میشد؟
حاکمیت پهلوی در دوران رضاشاه ذیل سیاست جاری انگلیس در منطقه بود. در دوره محمدرضا خصوصاً پس از کودتای ۲۸مرداد، باز ذیل سیاست جاری آمریکا قرار داریم؛ پس نخست، سیاست آمریکا، خطمشی تعیین میکند. دولت برای آنها چنان بیاهمیت بود که وقتی در مجلس مطرح کردند چرا بحرین جدا شد، هویدا گفت: دختری بود که به خانه شوهر رفت! این گزارش به خودی خود سندی است که چاپ شده و وقیحانهتر از این نمی توان درباره بحرین نظر داد. آنها هیچیک، آن قیود را نداشتند و نمیپذیرفتند. کما اینکه در عهدنامه سعدآباد همینطور است. او بخشی را به کمال آتاتورک بخشید. به معنای واقعی کلمه ذیل سیاست کشورهای خارجی حرکت میکردیم و خودمان را در سایه و آینه آنها میدیدیم و به جای میآوردیم و خبری از استقلال نبود. حال، قاجار مستقل بود اما بیعرضه و بیلیاقتیاش را در همه امور نشان میداد. شاه در مورد خلیج فارس هیچ تقیدی حس نمیکرد.
چرا؟
چون خودشان توسط استعمار در رأس کار بودند و باید در سایه اهداف آنها حرکت میکردند.
ترامپ ظاهراً نخستین رئیسجمهور آمریکاست که نام خلیجفارس را در گفتارش به خلیج عربی تغییر داد. نظرتان درباره او و موضعش چیست؟ چون به هر حال همه روسای جمهور آمریکا قبل از او دستکم در گفتار رعایت کردهاند که برای ذکر نام خلیجفارس به نقشهها و اسناد قدیمی پایبند باشند. نظر و موضع شخصیتان درباره جهتگیری او چگونه است؟
به قول خود آمریکاییها، او که قدری از نظر عقل کم دارد و دیوانه است. حال نمیخواهم آن عبارت زشت را بهکار ببرم، اما رؤسای جمهور آمریکا چه جمهوریخواه و چه دمکرات، براساس منافع ملی و موقعیت جهانیشان سخن میگویند.
پس نباید چندان از سخن آنها ناراحت شد؛ چراکه دیکتهای است که خود حاکمیت به آنها میگوید. آنها مجری و بازیگر عرصه سیاست البته در سطح کلان هستند. از ۱۳۲۰تا به امروز ما وقتی این ۸۰سال را رصد میکنیم، علیه منافع و اقتدار یا استقلال ملی ما تفاوتی بین جمهوریخواهان و دمکراتها وجود ندارد.
مطالبی که مطرح میشد، سیاست جاری آنهاست؛ حال میخواهد جیمی کارتر باشد یا کندی که خودش را بهعنوان مدافع صلح جهانی مطرح میکرد یا نیکسون بهگونهای دیگر.
آنها تفاوتی ندارند و عمدتاً چیزی مطرح نمیکنند که به منافع و موقعیتشان آسیب بزند؛ لذا در مسائلی مانند خلیجفارس با هم مشترکاند؛ بنابراین توصیه میکنم که اتفاقاً خیلی عادی به آن مسائل بنگریم؛ چراکه همان حرفها را دیگران در آمریکا بهگونهای دیگر زدهاند؛ مثلا کارتر مطرح کرد که ما در منطقه منافع داریم و امام(ره) از ابتدا با همان یک جمله کارتر برخورد کرده و فرمودند: آنها چه حقی دارند که در خلیجفارس منافع داشته باشند؟! هر یک با ادبیاتی میگویند اما عمدتا منافع اصلیشان را درنظر میگیرند.
بهعنوان مورخ و تاریخدان میخواهم نظر شما را در اینباره بدانم که چرا برخی خوانندگان خارج از کشور (لسآنجلسیها) و مشخصا کسی که ترانهای با نام خلیج همیشگی فارس داشت، بهرغم موضعگیریهای سیاسی در زمینههای دیگر، جرأت خواندن ترانه خودش را در کشورهای حاشیه خلیجفارس ندارد. او اتفاقاً میگوید من آدمی سیاسی نیستم، اما بهخودش اجازه میدهد که درباره سیاستهای خرد و کلان اظهارنظر کند. چرا چنین جمع اضدادی وجود دارد؟
اینها ۳دستهاند؛ یک دسته رجال سیاسی، درباری و نظامی حکومت پهلویاند. آنها با همان ایدئولوژی شاهنشاهی ابراز نظر و تصمیمگیری میکنند و خطمشیشان همین است.
دستهای دیگر، تحصیلکردگان غرب هستند که نسل دومشان مثل ولیرضا نصر یا هوشنگ امیراحمدی مستقیم یا غیرمستقیم مشاور کاخسفیدند. اینها براساس منافع آمریکا صحبت میکنند.
دسته سوم آدمهای عادی را دربرمیگیرند؛ کسانی که پیش از انقلاب یا پس از انقلاب اینجا کبابی یا مغازه داشتند یا به نوعی تجارت یا معاش میکردند. آنها تعلقاتی نسبت به ایران و جامعه و فرهنگ و مردم ایران دارند، اما در مسائل سیاسی کمو بیش تحتتأثیر رسانههای غربی هستند. در خاطراتشان هم این مهم عیان است.
خوانندهای از این دست در کدام دسته جای میگیرد؟
لاجرم در دسته سوم. همه فعالیتشان بستگی به روحیه خودشان و جو حاکم کشوری دارد که در آنجا مقیم هستند.
دانش سیاسی این عده را در بستر تاریخی چگونه ارزیابی میکنید؟
متأسفانه دانش سیاسی لازم را هم ندارند و بیشتر از روی احساسات واکنش نشان میدهند.
تکلیف ما امروز با موضوع نامگذاری خلیجفارس و خلیج عربی چیست؟
این موضوع ابزاری است تا ما را آزار دهند. گاه ذهن ما را از مسئله اصلی دور میکنند و گاه نزدیک! در اینکه خلیجفارس مربوط به تاریخ چند هزار ساله ایران است، هیچ شکی نیست؛ حتی تا عربستان و یمن جزو خاک ما بوده است. اینجا یک مسئله تاریخی مطرح است و دیگری جغرافیای تاریخی. آنچه حداقل برایمان باقی مانده، باید حافظش باشیم؛ آن هم بهگونهای که کوچکترین خدشهای به آن وارد نشود، اما در عین حال بازی استعمار را نباید فراموش کرد؛ یعنی وقتی او میگوید خلیج فارس یا خلیج عربی، در هر دو حال میخواهد ما را با کویت، کشورهای منطقه و کل جهان عرب دربیندازد.
در عین حال که خلیجفارس جزو مسلمات غیر قابل انکار ماست و این منطقه متعلق به ما بوده و هست؛ گرچه امروز دیگر درباره بحرین ادعای مالکیت نمیکنیم و پذیرفتهایم که در گذشته و در زمان شاه آنجا کشور شده و اروپاییها خیانت کرده اند، اما بحرین را محترم میشماریم. اینها جملگی جمع اضداد نیست، بلکه همانگونه که آن کشور برای ما محترم است، حفظ و حراست مرزهای ما در شمال، جنوب و شرق و غرب محفوظ خواهد بود. در عین حال نغمههای استعمار برای جدایی و اختلاف موضوعی دیگر است.
خلیج فارس خانه ما است
رهبر معظم انقلاب:اینکه امروز شما میبینید دشمنان حرفهای بزرگتر از دهان خودشان میزنند، همهاش قابل پاسخگویی است از سوی ملّت ایران. مینشینند طرّاحی میکنند که ایران باید در خلیجفارس رزمایش نظامی نداشته باشد؛ چه غلطهای عجیبغریبی! او از آن طرف دنیا میآید اینجا رزمایش راه میاندازد؛ شما اینجا چهکار میکنید؟ خب بروید در همان خلیج خوکها؛(۱۰) بروید آنجاها و هرجا میخواهید رزمایش [کنید]. در خلیجفارس شما چهکار میکنید؟ خلیجفارس خانهی ما است. خلیجفارس جای حضور ملّت بزرگ ایران است؛ ساحل خلیجفارس بهاضافهی سواحل زیادی از دریای عمّان، متعلّق به این ملّت است؛ باید حضور داشته باشد، باید رزمایش کند، باید اظهار قدرت بکند. ما ملّتی هستیم با تاریخ، قدرتمند.
بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان- ۱۳ /۱۳۹۵/۰۲